♥▓..:(setayesh):..▓♥
ashegoneh
بهش بگيد نميخوامش
ديگه سراغ من نياد
بهش بگيد حناي اون
ديگه واسم رنگ نداره
گلاش وپرپرميكنم
بهش بگيد گل نياره
بهش بگيد نميخوامش
عاشقي زوري نميشه
زخمي كه رو دلم گذاشت
با گريه درمون نميشه
بهش بگيد بدم مياد
از آدماي هرزه گرد
درد بي درمون بگيره
تا بدونه با من چه كرد
بهش بگيد كه عشق اون
فقط گناه و هوسه
يه روز ميام ميكشمش
آخره قصه ميرسه
بهش بگيد جهنمم
جايي واسه اون نداره
حيفه كه آتيش سرش و
رو شونه ي اون بذاره
بهش بگيد منتظرم
لحظه ي مرگش برسه
جون كندنش رو ببينم
تا حق به حق دار برسه
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ...هر که با ما بود از ما می گریخت ...چند روزیست حالم دیدنیست... حال من از این و آن پرسیدنیست... گاه بر روی زمین زل می زنم... گاه بر حافظ تفاءل می زنم... حافظ دیوانه فالم را گرفت... یک غزل آمد که حالم را گرفت: ... ما زیاران چشم یاری داشتیم... خود غلط بود آنچه می پنداشتیم......!!!!!!!!
نظرات شما عزیزان:
Design By : P I C H A K . N E T |