♥▓..:(setayesh):..▓♥
ashegoneh
رزوي من , ديدن روي ماه تو..... به ديدارم بيا هر شب در اين تنهايي ، تنها خدا مانند... به سر آمد پاییز
نظرات شما عزیزان:
دلم تنگ است... بيا اي روشني اي روشنتر از لبخند ... شبم را روز کن در زير سر پوش سياهيها دلم تنگ است...
... من گمان مي کردم دوستي همچو سروي سبز، چهار فصلش همه آراستگيست
من چه ميدانستم هيبت باد زمستاني هست من چه مي دانستم سبزه مي پژمرد از بي آبي ، يخ مي زند از سردي دي
من چه مي دانستم دل هرکس دل نيست... قلب ها از اهن و سنگ قلب ها بي خبر ازعاطفه اند...
کاش میشد که بدانم
که چرا دل من
همچنان پاییزی ست !
که چرا دیده ی من همچنان بارانی ست !
که چرا این شب بی مهری تو
اینچنین طولانی ست!
که چرا عشق من در قلب تو همچنان بی معنی ست !
همه روز و همه شب می گریم
ولی انگار برایت
این همه اشک همچنان نا مریی ست !
دوریت کُشت مرا،
عشق تو سوزاند مرا،
پس چرا همره من در شب تاریک
فقط تنهایی ست ؟ !
به سر آمد پاییز
دور شد فصل خزان
اما...
دل من همچنان پاییزی ست !
دل من جز ز خزان
فصل دگر را نمی آرَد در یاد
دل من همچنان پاییزی ست ...
Design By : P I C H A K . N E T |